مولا!شمابه من نزدیکید...این منم که از شما دورم...وای برمن...
غیر از تو مرا دلبر و دلدار نباشد دل نیست هر آندل که ترا یار نباشد
شادم که غم هجر توگردیده نصیبم بهتر ز غم هجر تو غمخوار نباشد
از عشق تو می سوزم می سازم وگویم سوزندگی عشق تو در نار نباشد
از باده چشم تو دل افتاده به مستی این وجد وطرب در می خمار نباشد
بیمار بود هر که مریض تو نگردد بیمار غم عشق تو بیمار نباشد
گردیده گدایی تو سرمایه عمرم بهتر ز گدایی درت کار نباشد...
...سلام آقا...امام مهربونی...اعتکاف که بودم حاج آقا روحی چیزی گفتند که یاد خودم وشما افتادم...
گفتند که وقتی حرم امام رضا(ع)رفته بودند یه دخترخانمی رفتند پیش ایشون وگفتند:به من یه چیزی بگید که بفهمم برای چی ما باید چادر سرکنیم؟...حاج آقا گفتند من موندم چی به این دختر خانم که چادری هم نبودند بگم آخه گفته بود حرفای دیگران برام قانع کننده نبود...روکردم به طرف گنبدطلای آقا وگفتم آقاجون کمکم کنید ...می فرمودند به اون دخترخانم گفتم :دخترم قبول داری روز قیامت وشفاعت وجود داره؟ اون دختر خانم گفتند :بله...گفتم:این روهم قبول داری که حضرت زهرا(س) شفیع ماشیعیان هستندگفت:بله...گفتم :حتما این روهم قبول داری که انسان هرچی به امام ومقتداش نزدیک تر وشبیه ترباشه بیشترازمحبت وشفاعتشون برخوردار می شه؟گفت :بله،قبول دارم...بعدگفتم:پس دخترم توباحجاب کامل وچادرت بیشتر به حضرت زهرا(س)شبیه تری یا بدون اون؟...حاج آقا می گفتند:اون دخترخانم شروع کردبه گریه کردن ومی گفت که واقعا همین طوره...این عنایت ازطرف خود امام رئوف بودکه برزبانم جاری شد...
حالا آقاجون، مولای من ،می دونید که من چی می خوام بگم؟...می خوام بگم خودمن که این همه دم ازارادتم به شما می زنم...ما که میایم به اسم شما سایت و وبلاگ و... می سازیم یه دفعه اومدیم خودمونو محک بزنیم ببینیم چه قدر به شما نزدیکیم؟چه قدربه شما شبیهیم؟...آقاجون...شرمنده ام...ازاین همه ادعاهای توخالی...آقاجون شرمنده ام از روزهایی که می گذره وما به نام منتظران سعی نمی کنیم خودمون رو به شما نزدیک کنیم..آقاجون ! شما به ما نزدیکید...این نماییم که ازشمادوریم...وای برما..ولی دیگه بسه...آقادیگه خسته شدم...می خوام یه یاعلی بگم ...
یاعلی
نوشته شده توسط خادم جمکران در یکشنبه 86/5/14 و ساعت 3:58 عصر |
نظرات دیگران()