بسم الله الرحمن الرحیم
زیارت حضرت زینب (س)
السلام علیک یا بنت رسول الله. السلام علیک یا بنت نبی الله. السلام علیک یا بنت
محمدٍالمصطفی سید الانبیاء و المرسلین. السلام علیک یا بنت علیٍ المرتضی. السلام
علیک یا بنت سید الاوصیاء والصدیقین. السلام علیک یا بنت فاطمه الزهراء سیده النساء
العالمین. السلام علیک یا اُخت الحسن والحسین سیدّی شباب اهل الجنه اجمعین. السلام علیک
ایّتها السیده الزکیه . السلام علیک ایّتها الداعیه الخفیه . السلام علیک ایّتهاالتقیه النقیه . السلام
علیک ایّتها الرضیه المرضیه . السلام علیک ایّتها العالمه الغیر المعلمه . السلام علیک ایّتها
الفهیمه الغیرالفَهَّمَه . السلام علیک ایّتها المظلومه . السلام علیک ایّتها المهمومه . السلام علیک
ایّتها المغمومه . السلام علیک ایّتها المضروبه . السلام علیک ایّتها المأسوره . السلام علیک
ایّتها الصدیقه الصغری . السلام علیک ایّتهاالصاحبه المصیبه العظمی .السلام علیکِ یا زینب
الکبری . السلام علیکِ یا عصمه الصغری .اشهد انّکِ کنتِ صابرهً شاکرهً مجللّهً معظّمهً
مکرّمهً محدّثهً مخدّرهً موقرّهً فی جمیع حالاتک ومنقلباتک ومصیبتک وبلیّاتک وامتحاناتک حتّی
فی اشدّها وامرّها وهی والله وُقوفک فی هرا المکان واخوک ِ العطشان مصروعٌ فی عمق
الحائر من کثرة جراحات السیف والسّنان والشمرُ جالسٌ علی صدره ..واحزناه ُعلیه وعلیک
یا بنت الزهراء وبنت َخدیجه الکبری اشهد انّک ِقد نصحتِ لله لرسوله ولامیرالمومنین ولفاطمه
والحسن والحسین ونَصَرْتَهم الیک یا رب المشتکی وعلیک المُعوّلُ فی الشده والرخاء .اللهم
صلّ علی محمّدٍوآله الّذین فَرَضْتَ علیناطاعتهم فعرّفتَنا بذلک منزلتهم فرجاعاجلا قریباً کلمح
البصر او هو اقربُ من ذلک یامحمدُّ یاعلی یا علیُّ یا محمّد اُنْصُرانی فانّکما ناصرای یامحمدُّ
یاعلی یا علیُّ یا محمّد إکفیانی فانّکما کافیای . یا مولای یا صاحب الزمان الغوث الغوث
الغوث...
السلام علیک یا جبل الصبر یا زینب کبری(س)
دل درعشق دیدار کسی که کوه شاگرد کودن وناتوان او درکلاس صبراست...
نوشته شده توسط خادم جمکران در شنبه 86/11/13 و ساعت 7:41 عصر | نظرات دیگران()
السلام علیک یا جبل الصبر
زینب(س)جان...بانوی من...
چه بگویم وازکجایش بگویم؟...ازدل...از دیده...اصلا نمی دانم دربرابرشماقدرت حرف از دردهای دل دارم یانه...درد...
بانو...تاجایی که ازکودکی به یاددارم نامت امانم نمی داد...
فهمیدم ازکجابگویم ...ازشهردل...ازجایی که برایم مأمن وپناه بود...ازخاکی که برای حس کردنش چشمانم رابه یاری می طلبیدم وآنها نیک یاریم می کردند تاکمی از دردهای دلم راتسکین دهند...
بانو...چه قدر ...اصلا نمیتوانم به زبان بیاورم...سخت است...هربارکه خواستم به زبان بیاورم...طاقت نیاوردم...مطمئنم بازهم در برابرعظمت نامت ناتوان خواهم شد...
چگونه معنای صبرت رابفهمم بانو؟چگونه...نمی دانم...چگونه ادبت دربرابر برادری که امام است یا امامی که برادراست را...تفسیرکنم...ازحدفهم ودرکم خارج است وهمین است که کم می آورم...
بانو...بانو...بازهم مثل همیشه که دراوج ظلمت، بارقه لطف ومحبتت رانشانم دادی ...بازهم نه بانظر به کارنامه اعمالم که با نظر به همان مهربانی همیشگیت دست هایم رابگیر...
بانو ...به من بیاموز که چگونه با مهربان مطلق عشق بازی کنم ...ودراوج غم ودرد چیزی جز زیبایی نبینم...وبفهمم که بابودن دوست درد شیرین است...واین صفت متقین را برایم معناکن...
در اشتیاق زیارت بارگاه آسمانیت که دل را جانی دوباره می بخشد...
...درحالی که دوستان را می بینم که به سویت مشتاقانه رهسپارند...
"اللهم ارزقنا..."
نوشته شده توسط خادم جمکران در شنبه 86/11/13 و ساعت 1:38 عصر | نظرات دیگران()
مولا!شمابه من نزدیکید...این منم که از شما دورم...وای برمن...
غیر از تو مرا دلبر و دلدار نباشد دل نیست هر آندل که ترا یار نباشد شادم که غم هجر توگردیده نصیبم بهتر ز غم هجر تو غمخوار نباشد از عشق تو می سوزم می سازم وگویم سوزندگی عشق تو در نار نباشد از باده چشم تو دل افتاده به مستی این وجد وطرب در می خمار نباشد بیمار بود هر که مریض تو نگردد بیمار غم عشق تو بیمار نباشد گردیده گدایی تو سرمایه عمرم بهتر ز گدایی درت کار نباشد...
...سلام آقا...امام مهربونی...اعتکاف که بودم حاج آقا روحی چیزی گفتند که یاد خودم وشما افتادم...
گفتند که وقتی حرم امام رضا(ع)رفته بودند یه دخترخانمی رفتند پیش ایشون وگفتند:به من یه چیزی بگید که بفهمم برای چی ما باید چادر سرکنیم؟...حاج آقا گفتند من موندم چی به این دختر خانم که چادری هم نبودند بگم آخه گفته بود حرفای دیگران برام قانع کننده نبود...روکردم به طرف گنبدطلای آقا وگفتم آقاجون کمکم کنید ...می فرمودند به اون دخترخانم گفتم :دخترم قبول داری روز قیامت وشفاعت وجود داره؟ اون دختر خانم گفتند :بله...گفتم:این روهم قبول داری که حضرت زهرا(س) شفیع ماشیعیان هستندگفت:بله...گفتم :حتما این روهم قبول داری که انسان هرچی به امام ومقتداش نزدیک تر وشبیه ترباشه بیشترازمحبت وشفاعتشون برخوردار می شه؟گفت :بله،قبول دارم...بعدگفتم:پس دخترم توباحجاب کامل وچادرت بیشتر به حضرت زهرا(س)شبیه تری یا بدون اون؟...حاج آقا می گفتند:اون دخترخانم شروع کردبه گریه کردن ومی گفت که واقعا همین طوره...این عنایت ازطرف خود امام رئوف بودکه برزبانم جاری شد...
حالا آقاجون، مولای من ،می دونید که من چی می خوام بگم؟...می خوام بگم خودمن که این همه دم ازارادتم به شما می زنم...ما که میایم به اسم شما سایت و وبلاگ و... می سازیم یه دفعه اومدیم خودمونو محک بزنیم ببینیم چه قدر به شما نزدیکیم؟چه قدربه شما شبیهیم؟...آقاجون...شرمنده ام...ازاین همه ادعاهای توخالی...آقاجون شرمنده ام از روزهایی که می گذره وما به نام منتظران سعی نمی کنیم خودمون رو به شما نزدیک کنیم..آقاجون ! شما به ما نزدیکید...این نماییم که ازشمادوریم...وای برما..ولی دیگه بسه...آقادیگه خسته شدم...می خوام یه یاعلی بگم ...
یاعلی
نوشته شده توسط خادم جمکران در یکشنبه 86/5/14 و ساعت 3:58 عصر | نظرات دیگران()
شب شکن |
..... و زمانی که کارد دیگر به اراده ی ابراهیم نبود، ابراهیم نگران شد ،
خدایا نکند قربانی مرا قبول نکردی !
و اسماعیل در کشاکش ،
خدایا نکند از چشمت افتاده ام !
و انگاه سخنانی نهانی میان خدا و ابراهیم اش رد و بدل می شود :
ــ ابراهیم! محبوب ترینم را می شناسی ؟
ــ آری ! خدایا محمد (ص) خاتم پیامبران.
ــ فرزند تو عزیز تر است یا فرزند آن عزیزترین ؟
ــ فرزند او ، بی هیچ شک .
ــ اگر اسماعیل تو قربانی می شد ، فقط نشان صدق و خلوص تو و پسرت بود و این نشان را به تو بارها و بارها عطا کردیم اما ما مقصودی دیگر داشتیم.
اسماعیلت باید بماند تا از نسل او آن محبوب ترین بندگانم بیاید و آنگاه او عزیزترینش را قربانی خواهد کرد.
و با آن قربانی است که جهان به عشق زنده خواهد شد......
* * *
و اینک پس از سالها خطابی در ملکوت می پیچد !
بنگرید !
اینجا کرب و بلا است ، منای حسین ما
و این حسین است ، ذبیح عشق ما !
ای بندگان ناب من !
او را بنگرید که چگونه عشق ، اختیار را از کفش ربوده و به دور یار پروانه وار می گردد و هر شعله و بلایی می رسد ، عاشقانه تر فریاد می زند :
« ساقیا لبریز کن ساغر ز می... »
* * *
و آنگاه آسمان خونین می شود ....
خدا آن روز نشان خلیل را عطا کرد و امروز نشانی دیگر.....
ثار الله....
حسین ذبیح عشق شده و خدا خود خونبهای او !
این ابتدا و انتهای عشق است !
حسین فانی در خدا می شود و باقی به بقای او ، پس حرم حسین ، حرم خدا می شود و آدمی در کربلا حسین را نمی بیند ، که خدا را می بیند .
طواف کعبه دیده ام ، گرد حرم دویده ام
هیچ کجا برای من کرب و بلا نمی شود
یا رب الحسین بحق الحسین اشف صدر الحسین بظهور الحجه...
با تلخیص از کتاب « شب شکن »
ان شاءالله قراره اعتکاف برم ونمی تونم بروز کنم...تا نهم خداحافظ والتماس دعا... |
نوشته شده توسط خادم جمکران در پنج شنبه 86/5/4 و ساعت 2:58 عصر | نظرات دیگران()
امام زمان (عج) در دعای امام رضا (ع)
اللهُمَ اَصلِح عَبدَکَ وَ خَلیفَتَکَ بِما اَصلَحتَ بِه اَنبِیائکَ وَ رُسُلَکَ وَ حُفَّهُ بِمَلائِکَتِکَ وَ اَیِّدهُ بِرُوحِ القُدُسِ مِن عِندِکَ
وَ اَسلُکهُ مِن بَینِ یَدَیهِ وَ مِن خَلفِه رَصَداً یَحفَظُونَهُ مِن کُلِّ سُوءٍ وَ اَبدِلهَُ مِن بَعدِ خَوفِهِ اَمناً یَعبُدُکَ لا یُشرِکُ
بِکَ شَیئاً وَلا تَجعَل لأَحَدٍ مِن خَلقِکَ عَلی وَلِیِّکَ سُلطاناً وَ اَئذَن لَهُ فی جِهادِ عَدُوِّکَ وَ عَدُوِّه وَاجعَلنی مِن
اَنصارِه اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیئٍ قَدیرٌ...
این دعا در مورد فرج امام عصر(عج) است و دعا کردن برای آن بزرگوار است که خداوند زودتر امر فرج حضرت را اصلاح کند و فرج حضرت را تقدیر کند و دولت کریمه ی آن بزرگوار را بر پا کند.
امام رضا فرموده است که این دعا را در قنوت نماز در روزهای جمعه بخوانید.
نوشته شده توسط خادم جمکران در شنبه 86/4/30 و ساعت 1:54 عصر | نظرات دیگران()
"بسم رب المهدی"
بوی عطریاس دارد جمعه ها وعده دیدار دارد جمعه ها
جمعه هادل یاددلبرمی کند نغمه "یابن الحسن"سرمی کند
آقاجان...مولای من...من وجدایی ازکوی توخدانکند/خداهرآنچه کندازتوام جدانکند...
نیمه شب که ازراه می رسد ،برپشت بام خانه،بالاترین نقطه ی خانه،می روم واز آن جا به شهر نگاه می کنم...یعنی صاحب من کجای این شهر،کجای این سرزمین تاریک ،کجای این ظلمتکده راباوجود خورشیدگونه اش،حیات بخشیده؟یعنی کدامین قسمت اززمین این کره خاکی افتخار هم ناله شدن با قطب عالم امکان را درنمازهای شب دارد؟در قنوت نمازهای وترش آیا ...
آقاجان ...ای کاش می دانستم درکدامین شهرعشق ساکنی تا به شما اقامه کنم ...آقاجان...دلم برای نماز جماعت به اقامت مولای دل پرمی کشد...می دانی تاکجا...پرمی کشد تا مشهد الرضا(ع)...به دیدار ثامن الحجج می روم...امام رئوف....سراغ شما را ازپدرتان می گیرم....آقا دلم شکسته...کاش می دانستم قبر مخفی مادرتان کجاست؟...اگر می دانستم اشک های فراقم را به مادرم هدیه می کردم....
دلم گرفته...کجابروم آقاجان؟...این عبد ضعیف سر بردامن چه کسی گذارد و های های از دوری مولا وصاحبش گریه کند؟وهل یرحم العبد الاالمولی...؟
آقاجان ازآلودگی ام به گناه،ازقلب سیاهم آگاهم،نه به اندازه شما ولی چیزهایی می دانم....حق باشماست،چون منی در مقابل مولای مهربانی چون شما....این چه رسم آمدن است ؟این است که پذیرفته نمی شوم.
؛آقای من...لیله الرغائب امسال هم گذشت...پنج شنبه بود...همین دیروز....شب آرزوها...می گفتندبعدازسجده نماز لیله الرغائب هر حاجتی بخواهی برآورده می شود...خواستم....دعا کردم،دعاکردم که بیایی...پنجره راباز کردم...سرم رابیرون آوردم وباتمام وجود فریاد زدم "اللهم عجّل لولیک الفرج"...آقا...جمعه آمد،فردای لیله الرغائب...جمعه آمد اما تو...امامولای من...
امروز جمعه بود...جمعه...بازهم دعا می کنم...هرروز دعا می کنم...هرشب دعا می کنم...هر ساعت وهرثانیه دعا می کنم...دعا برای ظهورت، دعابرای حضورت...برای بودن بامولا...برای عبدبودن،برای چشیدن طعم ولایتت...ولایت سبزمهدوی... ولایت سبزمهدوی... برای دیدن رویت باثانیه ها درستیزم وبادلم...آقاجان برای شفای دلم دعاکن ...آقاجان ماه رجبه ....هرجا که زیارت رجبیه خوندید،توکربلا ونجف،سامراءوکاظمین ،مدینه ومکه،مشهدالرضا(ع)؟آقاجان التماس د عا ...
ای رازنگه دار دل زارکجایی؟ ای برق مناجات شب تارکجایی؟
صحرای غمت پر شده ازقافله عشق ای قافله راقافله سالارکجایی؟
"اللهم عجل لولیک الفرج"
منتظران حضرتش،
ازامروز تا ولادت آقامون بقیه الله الاعظم ارواحنافداه(عج)40 روز باقیست،بیاییددراین 40روز دعای عهدرازمزمه کنیم...
نوشته شده توسط خادم جمکران در جمعه 86/4/29 و ساعت 9:57 عصر | نظرات دیگران()
بسم رب المهدی
قطعه گــمشده ای از پرپــــــرواز کم است یازده بار شمردیم یـــکی بـاز کم است این همه آب که جاری است نه اقیانوس است عرق شرم زمین است که سرباز کم است
نوشته شده توسط خادم جمکران در پنج شنبه 86/4/28 و ساعت 11:51 عصر | نظرات دیگران()
از زمانی که فهمیدم در میان ما هستی...به هرکه می رسم سلام می کنم...
نوشته شده توسط خادم جمکران در پنج شنبه 86/4/28 و ساعت 1:18 عصر | نظرات دیگران()
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|